Hope Heals

امید بالا می‌رود
افزودن به بوکمارک اشتراک گذاری 0 دیدگاه کاربران 5 (1)

A True Story of Overwhelming Loss and an Overcoming Love

داستان واقعی غلبه بر فقدان و غلبه بر عشق

مشارکت: عنوان و توضیح کوتاه هر کتاب را ترجمه کنید این ترجمه بعد از تایید با نام شما در سایت نمایش داده خواهد شد.
iran گزارش تخلف

فرمت کتاب

ebook

تاریخ انتشار

2016

نویسنده

Joni Eareckson Tada

ناشر

Zondervan

شابک

9780310344551
  • اطلاعات
  • نقد و بررسی
  • دیدگاه کاربران
بیش از صد هزار قرص طلا فروخته می‌شود! وقتی به نظر می‌رسد که همه چیز از دست رفته است، امید را کجا می‌توان یافت؟ کاترین و جی درست بعد از کالج ازدواج کردند و به دنبال ماجراجویی بسیار دور از خانه در لس‌آنجلس، کالیفرنیا، بودند. هنگامی که آن‌ها رویاهای خود را دنبال می‌کردند، او به عنوان یک الگو و او به عنوان یک وکیل، زندگی خود را در شهر و در جامعه کلیسا می‌کاشتند. پسر آن‌ها، جیمز، به طور غیر منتظره‌ای در پاییز سال ۲۰۰۷ آمد، و تنها شش ماه بعد، همه چیز در یک لحظه برای این خانواده جوان تغییر کرد. در ۲۱ آوریل ۲۰۰۸، زمانی که جیمز در اتاق دیگر می‌خوابید، کاترین از حال رفت و دچار سکته مغزی شدید بدون هشدار شد. به طور معجزه آسایی، جی به موقع به خانه آمد و کمک طلبید. کاترین بلافاصله وارد عمل ریز مغز شد، هرچند شانس زنده ماندن او خیلی کم بود. صبح روز بعد، وقتی خورشید طلوع کرد، جراح اعلام کرد که کاترین از برداشتن قسمتی از مغزش جان سالم به در برده، هرچند که بهبود آینده‌اش کاملا نامطمئن بود. ولی در آن لحظه، بارقه‌ای از امید وجود داشت. در طول ۴۰ روز حمایت از زندگی در ICU و نزدیک به دو سال توان‌بخشی مغز تمام‌وقت، آن جرقه امید به آتش کشیده شد. همه پیشگویی با قدرت و شکوه، کاترین و جی، کنار هم بودند، و با تلاش برای باز کردن زندگی با کاترین به خاطر اینکه یاد گرفته بودند با هم حرف بزنند و پیاده‌روی کنند، تلاش می‌کردند. آن‌ها پس از بازگشت به خانه با یک بدن به شدت معلول اما یک هدف کاملا تازه، متعهد شدند که این هدیه شانس دوم را با پذیرفتن کامل زندگی جشن بگیرند، حتی اگر آن زندگی بسیار متفاوت از آن چیزی باشد که هرگز تصورش را می‌کردند. در خلال ادامه سختی‌ها و کش‌مکش، هر دو تن در بدن و ذهن، کاترین و جی پیدا کردند که ما برای پیدا کردن چه چیزی باید پیدا کنیم. .. .. امید، امید، the جاه‌ای شکسته را شفا میده، روح ما. جاده مشقت‌بار و در عین حال زیبا برای بهبودی، خانواده گرگ‌ها را به سمت وضعیت طبیعی جدیدشان سوق داده‌است، که در آن تقریبا هر لحظه از زندگی با زخم‌های آن روز شوم آوریل ۲۰۰۸ مشخص شده‌است. اکنون، هشت سال بعد، کاترین و جی داستان رنج، ترمیم و امید مسیح محور خود را در این دنیای درهم شکسته از طریق وزارتخانه شان، هوپ Heals، مستاصل کردند.

نقد و بررسی

Publisher's Weekly

April 4, 2016
Married authors Katherine and Jay Wolf tell their story of physical, mental, and emotional suffering and a miraculous recovery that finally led them to a place of hope. The authors take turns sharing the events that led up to Katherine's near-fatal brain stem stroke at age 26. They describe their highly charged experience of various surgeries, rehab stints, and bravely moving forward with life through the trials of Katherine's ongoing disabilities. Readers are afforded a front-and-center seat to the myriad sufferings that Katherine endured while Jay stood with her. The authors eloquently share the roller coaster of emotion they faced as the setbacks kept coming. Through it all they were lifted up by one another and clung desperately to their faith in God. Katherine relates how experiencing the worst can open up unexpected doors. She discovers that hope finds a way to thrive despite what dire circumstances might otherwise predict. This is a motivating account of the positive thinking that undergirds recovery and the hope that comes with struggle.




دیدگاه کاربران

دیدگاه خود را بنویسید
|