Gears of Revolution

پس از یافتن قطب‌نما و سرنخهایی که پدر کلستا، لئو بابیج، ترنتون و کالستا در غرب برای جستجوی مخترع گمشده به کار بردند. این دو نوجوان امیدوارند که پاسخ‌هایی را در مورد شهر کوهستانی خود در خلیج پیدا کنند، اما در عوض، انها تنها جنگل سیاه شده، ساختمانها ویران شده و یک شهر زیرزمینی کوچک را پیدا می‌کنند. تقریبا بلافاصله، ترنتون و کاللیستا در یک جنگ داخلی بین یک قبیله از لاشخورها به نام ویپیچکس و گروه جانور که باور دارند که اژدهاها نامیرا و الهی هستند گرفتار می‌شوند. این دو دوست که در شهر جدیدی گیر افتاده‌اند با یک دختر دزد روبرو می‌شوند که پاهای مکانیکی دارد و اندر، عضو جوان گروه که ادعا می‌کند انسانها قادر به برقراری ارتباط با اژدهاها هستند. ایا می‌توانند به کسی اعتماد کنند یا ندانسته در دام افتاده‌اند؟

---