Barefoot Pirate

با دو خواهر بزرگ‌تر از من، جو از دخترها خوشش نمی‌اید. نان هیچ دوستی نداره جو و نان هیچ وقت با هم حرف نمی‌زدند اگر هر دو دست به ان کتاب کوچک عجیب و غریب که در قفسه‌ای مورد علاقه‌شان در کتابخانه بود نمی‌رسیدند. اونا قبول کردن که اینو با هم تقسیم کنن و نه تنها یک داستان را کشف کنید، بلکه یک وعده را کشف کنید که جادو واقعی است، و اینکه کسی از دنیای دیگر نیاز به شکستن یک طلسم دارد. ایا انها می خواهند به گروه بچه های دزدان دریایی بلاکی ملحق شوند که مصمم به نجات یک شاهزاده طلسم شده هستند؟ نان می‌خواهد از یک زندگی غم‌انگیز بگریزد؛ جو عاشق فکر ماجراجویی است. وقتی جادو کار می‌کند، جو خوشحال می‌شود که خودش را در دنیای دیگری می‌بیند، دنیایی که مدرسه ندارد، تکالیف مدرسه یا خواهرها. نان حتی بیشتر هیجان زده است، حداقل به این دلیل که او در حال حاضر شانس یک زندگی کاملا متفاوت از یک کودک ناخواسته است. اون نمی تونه از گفتن یه دروغ خیلی کوچک خودداری کنه، فقط یه دروغ کوچک. که اون یک پرنسسه. دزدان دریایی، باندهای یتیم، جادوها، قلعه‌ها و جاسوس‌ها به همان اندازه که نان و جو جادو و ماجرا را کشف می‌کنند و ان‌ها واقعا چه کسانی هستند، به وفور وجود دارند.

---