Back to Before

اگر فرصت ان را داشتید که زندگی‌تان را تغییر دهید، چه می‌کردید؟ نه فقط جایی که زندگی می‌کنی یا با کی هستی، بلکه گذشته، حال و اینده‌ات؟ به نظر میاد خیلی باحال باشه، نه؟ خب، جیک هم همین فکر رو کرد او فکر می‌کرد که اگر انیمورفیس‌ها اصلا وجود نداشته باشند، این کار اسان‌تر خواهد بود. اگه هیچ وقت الفانگار را نمیدیدن. اگه همه اونا فرصت داشتن که بچه های معمولی باشن. جیک به خواسته اش میرسه اما اوضاع به اون سادگی که به نظر میاد نیست فقط به خاطر اینکه انیمرها دیگه وجود ندارن... به این معنی نیست که «یرک»ها دیگه وجود ندارن. به جز جیک، ریچل، توبیاس، کسی و مارکو نمی‌تونن حرف بزنن اونا حتی نمیدونن که «یرک»ها اون بیرونن. و زندگی فوق العاده ای هم نیست. .

---