Smack Dab in the Middle of Maybe

یازده روز. سیزده تا سرنخ. و یه بچه که تسلیم نمیشه Smack Dob در میانه شاید «شکار گنج بخشی، ماجراجویی بخشی از بیابان و تمام قلب» (الن گریتز، نیویورک تایمز پرفروش از پناهندگان). تا کجا می‌تونی چیزی رو پیدا کنی که حتی وجود نداشته باشه؟ در تمام عمرش، مادر کریکت داستان‌هایی درباره‌ی یک اتاق مخفی نقاشی شده توسط یک هنرمند مرموز تعریف کرده است. حالا مامان فرار کرده و کریکت فکر می‌کنه اتاق باید جواب پس دادنش باشه اگه وجود داشته باشه. و اگر بتونه پیداش کنه. تنها سرنخ کریکت سکه‌ای است از یک شهر ارواح بالغ در جنگل. به این ترتیب، با کتاب راهنمای قدیمی پدرش و یک کت پر از خوراک‌هایی که از کش‌کش‌ها دزدیده شده بود، کریکت فرار می‌کند تا اتاق را پیدا کند. زنده موندن تو جنگل اسون نیست در حالی که کریکت در یک خانه درختی قدیمی مستقر می شود و به دنبال سرنخ می گردد، او اخرین ساکنان شهر ارواح را ملاقات می کند، با یک سگ شعر دوست برخورد می کند (که فقط می تواند کلید بخشی از پازل را نگه دارد) و کشف می کند که گاهی اوقات شما باید کمی گم شده. . که واقعا راهتو پیدا کنی.

---