The Slightly Alarming Tale of the Whispering Wars

برنده جایزه ادبی کودکان کوئینزلند من در ساعت ۲ بعد از ظهر توسط ویسپر ها گرفته شدم، بنابراین من هرگز اهرم را برای چتر لباسشویی بیرون نیاوردم. این چیزی بود که بیش از همه ازارم می‌داد. اما این خیلی جلوتر از داستان است. قبل از اون اتفاق های زیادی افتاد. شهر اسپیندریفت پر رفت و امد دزدان دریایی، پناهگاه های سایه و شارلاتان ها است. همچنین در مدرسه یتیم‌خانه، جایی که فینلی با گلیم، تاییا و الی زندگی می‌کند. در خارج از شهر مدرسه شبانه‌روزی پر زحمت برتلتوایته که محل زندگی زنبور عسل، همیش و ویکتور، دوک اینسلی است. زمانی که دو مدرسه در تورنمنت اسپیندریت رقابت می کنند، ریسک بالا است، تنش بالاتر است و برخی از افراد به هر قیمتی پیروز می شوند. طولی نکشید که یتیم ها و مدرسه شبانه روزی در یک جنگ تمام عیار هستند. و بعد جنگ‌های نجوا گونه شروع می‌شود، و اسپیندنت روی خطوط مقدم قرار می‌گیرد. کودکان ربوده می شوند؛ جادوگران، اژیرها و یک انفولانزای جادویی مرگبار به شهر حمله می‌کنند؛ و تمام تلاش ها برای مبارزه با شکست روبرو میشه فینلی، زنبور عسل و دوستانشان باید نیروهایشان را برای بیرون رفتن از نیروهای غیرقانونی تاریکی، نجات کودکان ربوده شده و تغییر جریان جنگ، متحد کنند. اما چگونه یک گروه ستیزه جو می‌تواند قدرت خیانت‌امیز ویسپر را از ان بیرون براند؟ و این دو شخص اسرارامیز که از میان سایه‌ها نگاهشان می‌کنند چه کسانی هستند؟ از ژاسلین موریارتی برنده جایزه، داستان پیچیده‌ای از دوستی نامحتمل، جادوی غیرمنتظره و ورزش‌های رقابتی می‌اید.

---