The Quest fort the Great White Quail

همه می‌دونن که یه سگ باید چیزی رو که یه سگ می‌خوره بجوید. اما وقتی که سگ های هنک اصرار دارن که اون رو روی پلاستیک مثل کامیون اسباب بازی الفرد کوچولو چرخ بزنه هنک میدونه که باید همه چیز رو تحت کنترل بگیره بعدش «بیولا»، سگ خانمه‌ی خواب‌هاش توی مزرعه پیداش میشه و «هنک» خیلی هیجان زده میشه بالاخره فکر می‌کند که دیگر عاشق افلاطون سگ پرنده نشده است. اما معلوم شد که افلاطون گم شده، و بولا از هنک میخواد کمکش کنه که پیداش کنه. میتونه رویاهای سگی اش رو کنار بذاره و کار درست رو انجام بده؟ و ایا شکار برای افلاطون کمک به مشکل جویدن او؟ همه اینها در یک روز برای رئیس مورد علاقه همه در مزرعه است

---